رفتی و درهم شکستی تمام امیدم را! آیا رفتن تو ارزش این شکستن را داشت؟! برای یک لحظه با رفتنت تمام ذهن , قلبم , امیدم , انتظارم, خیال و رویاهایم از یک طرف و در طرف دیگر ناامیدی بی هدفی و نابودی خیال های بی انتهایم در رسیدن به تو با همدیگر در تهاجم با هم رو به رو شدند و هر کدام از آنها می خواست دیگری را از میدان نبرد حذف کند واین همه نابودی فقط و فقط به خاطر رفتن تو بود... .
حالا که برگشتی از تو می خواهم که تمام امید ,زندگی ,قلب ,رویاها وعمرم را به تسخیر خودت در بیاوری و به همه اینها در وجودم معنا بدی .نظرت چیست؟