خدایا بنده ای درد آشنایم
بسر افتاده ای بی دست و پایم
ز غم ها سینه ام دریاست، دریا
گواهم گریه های های هایم
بدرگاه تو می نالم به زاری
مرا بگذار با این ناله هایم
مرا در آتش عشقت بسوزان
مکن زین شعله ی سر کش رهایم
از این آتش دلم را شعله ور کن
بسوزان ، سوز دل را بیشتر کن