رهبر عزیز درباره سخت ترین ساعات عمرش مى فرماید:
در آن ساعات بسیار حساسى که ما واقعا باید بگویم سخت ترین ساعت عمرمان و را گذراندیم در آن شب عجیب و صبح آن روز، که چه ساعاتى و چه لحظاتى بر ما گذشت ؟ که خدا مى داند. در آن شب شنبه و صبح (14 خرداد) بر ما چه گذشت ؟
که برادرها از روى مسؤ لیت و احساس وظیفه با فشردگى تمام فکر مى کردند و تلاش مى کردند که چگونه قضایا را جمع و جور کنیم . از بنده به عنوان عضو شوراى رهبرى مکرر اسم مى آوردند که من البته در ذهن خودم آن را رد مى کردم ، اگر چه به نحو یک اجتماع برایم مطرح مى شد که حالا شاید واقعا این مسؤ لیت را به من متوجه کنند به عنوان یک نفر از سه نفر یا پنج نفر عضو شوراى رهبرى و من همان روز به خدا پناه بردم .
همان روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان من به خداى متعال عرض کردم : با تضرع ، با توجه ، با التماس که پروردگار چون ممکن است به عنوان عضوى از مجموعه به من توجه بشود براى این مسؤ لیت ، من خواهش مى کنم که اگر این اندکى براى دین من و آخرت من ممکن است زیان داشته باشد، تو که مدبر امور و مقدر امور هستى ترتیب کار را به گونه اى کن که پیش نیاید. و واقعا از ته دل مى خواستم که نشود.
با سلام
وبلاگ قشنگی دارید منو با عنوان
داستان، اس ام اس و شعر
لینک کنید تا من هم شما رو لینک کنم.
سلام
ممنون از حضورتون
با اینکه سن و سال کمی دارید ولی وبلاگ ژرمحتوی دارین
براتون آرزوی موفقیت می کنم
باز هم به ما سر بزنید.